در آغوش خوشبختی

راه های رسیدن به موفقیت

در آغوش خوشبختی

راه های رسیدن به موفقیت

اندیشه و تجسم (3)

 قسمت سی و پنجم    اندیشه و تجسم (3)


هر واقعه ای در آغاز یک رویاست.( کارل سند برگ )

به خودتان بگویید ،آنچه مجسم می کنید پیشاپیش وجود دارد.انیشتین می گوید،در ساحت روح،زمان معنا ندارد.

زمان در اصل زاییدهء نیازهای انسان است و نیاز او به تقسیم کردن هر چیز،سبب شد که وقت و ساعت را ابداع کند. برای درک بهتر این مطلب، فرض کنید که شما در یک سفینه فضایی نشسته اید و خارج از منظومه شمسی،قدم به سیارهء ناشناخته ای گذاشته اید.آیا شما در وضعیت جدید می توانید مفهومی برای زمان پیدا کنید؟آیا قبل از اینکه بشر زمان را ابداع کند این سیاره وجود داشته است یا خیر؟حتماٌ جواب مثبت است.آیا پیش از پیدایش بشر این کائنات وجود داشته اند؟حتماٌ می گویید:بله.قبل از پیدایش انسان چه تعریفی از زمان وجود داشت؟و خیلی سئوالهای دیگر.

با این نگرش،خواهیم دید ،خیلی از قوانین و چیزهایی که به وسیله بشر پدیدآمده،در خارج از این کرهء خاکی ،مفهوم و کاربرد خود را از دست خواهند داد.در قلمرو اندیشه،چیزی به نام وقت وجود ندارد.بنا بر این،در عالمی که وقت معنا ندارد،هر چه را که بتوانید به ذهن خود راه دهید پیشاپیش در عالم مادّی وجود دارد.

تردیدی نیست که شما نمی توانید چیزی را مجسم کنید و بلافاصله شاهد پدیدار شدن آن باشید زیرا اندیشه باید با ارتعاشات خود به کائنات برود و کائنات این ارتعاشات را با نوع همسان آن هماهنگ کند و به سوی شما بفرستد و این امر با معیارها و عادتهای ما نیاز به زمان دارد ولی اگر بپذیریم زمان وجود ندارد بلافاصله انجام می شود.

جهان مادّی سرشار از فرصتهاست و تنها وظیفهء شما برای بهره برداری از این فرصتها آن است که شیوهء انتقال اندیشه را به دنیای مادّی بیاموزید.

وقتی برادران رایت،وسیله ای را مجسم کردند که بتوان در آن نشست و با آن به آسمان پرواز کرد (هوا پیما)،این اندیشه با این که تحقق پیدا نکرده بود ولی پیشاپیش در حیات مادی وجود داشت.آنها تنها می بایست اندیشه خود را به واقعیتی که پیشاپیش در عالم هستی وجود داشت متصل می کردند تا رموز آن،از طریق قانون جذب به ذهن آنها برسد.به مجرد اینکه افکار آنان با فرکانس پرواز به عنوان یک امر ممکن هماهنگ شد،این تجسم جان گرفت و به واقعیتی عینی تبدیل شد.

اگر با تمام وجود باور کنید که تصاویر ذهنیتان تنها به لحاظ این که می توانید به آن بیندیشید،پیشاپیش وجود دارد و دست از تردید بشویید،به طور قطع با کار بر روی این تصاویر میتوانید آنها را از واقعیتی ذهنی به واقعیتی ملموس تبدیل کنید.هرگاه در بارهء این موضوع دچار تردید شدید از خود بپرسید ( اگر این تصاویر با واقعیت ارتباطی ندارد،پس در کجا یا چه فضایی می توانند وجود داشته باشند؟)

در قلمروی تجسم و تخیل،کلمه هایی از قبیل: عزم و تصمیم- پشتکار و انگیزهء فردی را فراموش کنید.این مفاهیم نمی تواننددر درک تجسم و تجلّی آن در زندگیتان به شما کمک کنند.شما بارها این جملات را شنیده اید ( واقعاّ تلاش کردم ولی نشد.) ، ( از همه چیز مایه گذاشتم ولی درست از آب در نیامد.) ، ( مدّتها استقامت کردم ولی آنچه می خواستم به دست نیاوردم.)

در تمام این عبارتها کلمه ای که تمایل و آمادگی شخص را بیان کند وجود ندارد.برای این که اندیشهء خود را از مرحلهء خیال به واقعیت مادّی تبدیل کنید ضرورت دارد آنچه را که برای تحقق آن لازم است با جان و دل بپذیرید.

دکتر وین دایر برای اثبات این موضوع،از تجربیات خود چنین می گوید:

( وقتی برای پیگیری رویاهایم تدریس در دانشگاه را رها کردم،خودم را برای انجام هرکاری آماده کرده بودم.مجبور شدم به شهر دیگری نقل مکان کنم،پول قرض بگیرم،برای مدّتی دور از خانواده زندگی کنم و مدتها روزی هیجده ساعت کار کردم.

معمولاّ در سخنرانیهایم از من می پرسند:

برای رویاهایم زیاد تلاش کردم ولی درست از آب درنیامد.چرا؟

وقتی از آنها می پرسم ،آمادگی انجام چه کاری را ندارید؟معمولاّ پاسخی شبیه به این می شنوم:

من نمی توانم برای پیگیری رویاهایم از خانواده ام دل بکنم.

و من می گویم:شما باید تمایل و آمادگی خود را برای انجام آنچه که برای تحقق رویا هایتان ضرورت دارد برّرسی و کنترل کنید.)

با استفاده از کتاب ،باور کنید تا ببینید.اثر دکتر وین دایر با تغییرات لازم.

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد