در آغوش خوشبختی

راه های رسیدن به موفقیت

در آغوش خوشبختی

راه های رسیدن به موفقیت

آیا پولدارشدن هدف است؟(2)

 قسمت چهل و هشتم    آیا پولدارشدن هدف است؟(2)

                                        ---------------------------------------

شاید شما هم هنگام مطالعۀ این مطالب، به خود گفته باشید،( من هم خواهان پول و موفقّیت هستم.)

بسیار خوب. حال برای رسیدن به این هدف چند بار این آرزو را به زبان بیاورید تا بر ذهن شما نقش ببندد. بعضی ها از دیگران و حتّی از خودشان هم خجالت می کشند که آرزوهایشان را به زبان بیاورند که شاید این مسئله ناشی از اعتماد به نفس ضعیف باشد. در مقابل،افرادی را می بینیم که آرزوهایشان را به صراحت بیان می کنند و هنگامی هم که با تمسخر و یا انتقاد های منفی دیگران مواجه می شوند، روی آرمانهای خود پافشاری می کنند و به سادگی تسلیم افکار منفی دیگران نمی شوند. حدّ اقل این اتفاق برای خودم بارها افتاده است که وقتی در حال پیگیری هدفی بوده ام مورد تمسخر خیلی ها واقع شده ام. فقط آنهائی که مودّب تر بودند سعی می کردند با دیدگاه منفی خود ،مرا از ادامۀ را منصرف کنند ولی پس از موفقیّت،همان ها می گفتند : ما میدانستیم تو هوش و استعداد زیادی داری و موفق می شوی.

ما با تکرار خواسته هایمان، توجه خود را روی نیروی بیکرانی که در وجودمان است متمرکز می کنیم. نتایجی که به دست می آید،بستگی به طبیعت و سرشت ذاتی و روحی افراد دارد. در این موقع، به اصل پولدار شدن نمی اندیشید،بلکه قدرتهای پنهان ذات خود را به یاری می طلبید. با به زبان آوردن کلمه (ثروت) در حقیقت غنای روحی خود را افزایش می دهید و از آن در جهت خواستهای خود کمک می گیرید.

دکتر مورفی می گوید:بارها به افرادی برخورده ام که لب به شکوه می گشایند و ناله و فغان می کنند سر میدهند که، من روز و شب به خودم تلقین می کنم که آدم پولداری هستم و وضعم خیلی خوب است، ولی تاکنون هیچ اتفاقی نیفتاده و وضعم خوب که نشده، بدتر هم شده است. بعد از آنکه آنها را به دقّت زیر سئوال می گرفتم معلوم می شد که اینها به خودشان هم دروغ می گویند!

یکی از آنها می گفت، من آنقدر به خودم تلقین که ثروتمند شده ام و در رفاه به سر می برم که خسته شدم و وضعم از آنچه هم بود،بدتر شد. پس از شنیدن اظهارات او این نکته بر من مسلم شد که قسمتی از ادعا های او با واقعیّت صدق نمی کند و پس از تحقیق، آشکار شد که سخنان وی توسط ضمیر باطنش طرد شده و این درست عکس ادعاهای او را ثابت می کرد.

صداقت گفتار زمانی پذیرفته می شود که منجر به تعارض و برخورد ذهنی نگردد.اظهارات این مرد به این دلیل مورد پذیرش ضمیر باطنش قرار نگرفته بود که این گفته ها موید فقر او بودند. ضمیر باطن آنچه را که از صمیم قلب نسبت به آن مطمئن شده و آن را حقیقت یافته است می پذیرد نه سخنان مبهم و گفته های پوچ و بی معنی را. ضمیر باطن، ایده یا عقیده و ایمان مسلط را با آغوش باز می پذیرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد