مراتب ضمیر (2)

  قسمت پنجم:   مراتب ضمیر (2)          

    گفتیم که ضمیر باطن انسان هرگز به بحث و جدل نمی پردازد و مانند فرمانبرداری بی چون و چرا ،همیشه آماده اجرای فرامین شما (چه خوب و چه بد) می باشد. هر چه شما به آن القا کنید می گوید: فرمانبردارم سرورم. در واقع این شما هستید که با انتخابهای غلط ، ضمیر باطن را وادار به عکس العمل نا مناسب می کنید. سپس از نتایج حاصله گله و شکایت سرمی دهید که چرا اینطور شد؟

   مثال: فرض کنید امروز صبح وقتی از خواب بیدار می شوید یک نفر می آید و به شما صد میلیون تومان پول می دهد و می گوید: این پول را به شما می بخشم تا هرچه دوست دارید با آن بخرید. شما به بازار می روید و شروع به خرید می کنید. اول وارد یک فرش فروشی می شوید. فرشهای مختلف را می بینید و بعد یکی از فرشهایی را که اصلا" دوست ندارید قیمت می کنید. فروشنده میگوید: ده میلیون تومان. شما میگویید:با آنکه آنرا دوست ندارم ولی آن را می خرم. ده میلیون تومان می دهید و می گویید فرش را به منزلتان بفرستند. به فروشگاه لوازم خانگی می روید و سرویس مبل و اطاق خواب را که اصلا" با خانه و زندگی شما هماهنگی ندارد می خرید و به خانه می فرستید. به فروشگاههای دیگر می روید و این کار را تا عصر ادامه می دهید وهمه چیزهایی را که علاقه ندارید می خرید و به منزلتان می فرستید. عصر که به خانه برمیگردید می بینید همه پولهایتان را خرج کرده اید و خانه شما پر از چیزهایی است که نمی خواسته اید. در این موقع اگر کسی از موضوع باخبر شود می گوید:شما حتما" دیوانه هستید، زیرا وقت، پول و انرژی خود را صرف چیزهایی کرده اید که اصلا" نمی خواسته اید.

   ضمیر باطن ما هم، مانند همان خانه است و اعمالی که ما برای خرید انجام داده ایم، همان افکار منفی هستند که از روی آگاهی و اندیشه، آنها را برگزیده ایم و به ضمیر باطن فرستاده و در آنجا انبار کرده ایم. در چنین حالتی، وقتی نتایج پردازش و عمل ضمیر باطن را می بینیم ( که چیزی جز شکست و نا امیدی نیست) چرا باید متعجب شویم؟ اگر شما در زمینی گندم بکارید گندم سبز می شود یا درخت زرد آلو؟

از مکافات عمل غافل مشو                گندم از گندم بروید جو ز جو

اگر شما در انبار خودتان آجر انبار کنید، مطمئنا" تبدیل به شمش طلا نخواهد شد. آیا در چنین حالتی، این خود ما نیستیم که باید افکار و اندیشه های زیان آور را دور بریزیم و افکار سالم و متعالی را جایگزین آن کنیم؟

نگر تا چه کاری همان بدروی             سخن هر چه گویی همان بشنوی

   ضمیر باطن از نیروی شگرفی برخوردار است و منبع الهام و هدایت شخص در زندگی به شمار می رود و حافظه را پدید می آورد. شما اگر از ضمیر باطن خود بخواهید که فردا صبح ساعت هفت شما را از خواب بیدار کند، این کار را با دقت خیره کننده ای برای شما انجام میدهد. (این حالت برای خودم بارها اتفاق افتاده). پس بهتر است از این موضوع برای رسیدن به هدفهایمان استفاده کنیم. مثلا" هر شب قبل از خواب، وقایعی را که دوست داریم فردا برایمان اتفاق بیفتد به ضمیر باطن دیکته کنیم و آمرانه از او بخواهیم که آنها را فردا برایمان انجام دهد. با انجام این تمرین، خواهیم دید که تمام چیزهایی را که برای فرداها از ضمیر باطن خواسته ایم برایمان ظاهر خواهدکرد و سپس به این نتیجه خواهید رسید که شعور شما منبع لایزالی از هوش و قدرتی است که شما را با نیروی های بیکران و فنا ناپذیر کائنات مرتبط می سازد.

    اگر افکار منفی و مخرب را به سر راه دهید موجب بروز عواطف مخربی در شما می شوند که این عواطف به دنبال جلوه گاهی برای نشان دادن خود می گردند، آنگاه این هیجانات منفی به صورت زخم معده، نارحتی قلبی، غده های سرطانی، حساسیت و اضطرابهای دیگر در شخص ظاهر می شوند. این علایم چیزهای وحشتناکی نیستند. بلکه زنگهای خطری هستند که به ما هشدار می دهند :که الان در راه درست قدم برنمی داریم و  باید برای بهبود آنها، هر چه زودتر روش زندگی خود را تغییر دهیم.

    ما در طول عمر خود چند بار دچار خشم جنون آسا شده ایم یا بیهوده گرفتار ترس، حسادت و انتقامجویی گردیده ایم؟ اینگونه رفتارهای هیجانی به تدریج در روح و ضمیر ما نفوذ می کنند و آن را مسموم می سازند. بهترین روش برای جلوگیری از این رفتارهای ناخوشایند، لبریز کردن ضمیر باطن از اندیشه های پاک و روشن مانند: عشق، دوستی، شجاعت، عدم حسادت، آرامش و دیگر افکار سالم است که با ورود این افکار سازنده به ضمیر، دیگر جایی برای هیجانهای منفی نخواهد ماند و به مرور آنجا را ترک می کنند .داشتن آرامش یکی از نکات برجسته ای است که می تواند به شما کمک کند تا به راحتی افکار سالم را در ضمیر باطن جای دهید. درباره آرامش در قسمت بعد بیشتر خواهم گفت. در پایان این بحث ،توجه شما را به این سه جمله تاکیدی جلب می کنم:

خدایا، مرا وسیله ای کن که بتوانم به دیگران آرامش بدهم.

خدایا، جایی که نفرت وجود دارد به من عشق عطا کن.

خدایا، جایی که بی حرمتی وجود دارد به من گذشت و چشم پوشی عنایت بفرما.

ادامه دارد.....