آرامش (2)

    قسمت هفتم     آرامش (2) 

   داشتن آرامش، حق طبیعی ما است ولی گاهی اوقات به خاطر مشکلات زندگی،برخورداری از آرامش ،غیرممکن به نظر می رسد. اینجاست که باید توجه داشت،احساس عدم آرامش به خاطر اشتباهی است که در اندیشه ما ایجاد شده.معمولا" افکاری که سبب می شوند ما از آرامش طبیعی خود فاصله بگیریم ،از این قبیل است:

( اگر او سعی می کرد افکارش را بیشتر به من نزدیک کند من تا این حد ناراحت نمی شدم.)

( اگر جهان آنطور که من دوست دارم پیش می رفت،احساس آرامش بیشتری می کردم.)

   اما واقعیت این است که نه مردم می توانند مطابق میل شما رفتار کنند و نه جهان میتواند آنگونه که شما می خواهید، باشد. باید به خود بقبولانید که مردم و جهان را آنگونه که هست بپذیرید و با آن کنار بیایید.من نمیگویم که بی تفاوت یا بی احساس باشید،بلکه می گویم از شکل گرفتن اندیشه هایی که سبب می شوند آرامش طبیعی خود را از دست بدهید، پرهیز کنید.

   از افراد پرخاشگر و پر سر و صدا دوری کنید. آنها روح شما را آزار می دهند و شما را از آرامش دور می کنند.وقتی کسانی که آرامش درونی ندارند با شما برخورد می کنند به آنها اجازه ندهید که به حریم آرامش درونی شما وارد شوند.

  زمانی که تصمیم می گیرید از ذهن خود برای ایجاد اندیشه های آرامش بخش استفاده کنید،تبدیل به عامل گسترش آرامش می شوید.وقتی به این مرحله رسیدید،دیگر در زندگی دیگران به دنبال کسب آرامش نمی گردید.دیگر آرزو نمی کنید :که ای کاش دیکران تغییر میکردند تا من به آرامش برسم،بلکه شما وسیله ای می شوید که به دیگران آرامش می دهید.حتی اگر در اطراف شما،آشفتگی و پریشانی پدید آید شما باز آرامش خود را حفظ خواهید کرد زیرا شما آرامش خود را از محیط اطراف نگرفته اید که دچار آشفتگی شود،بلکه این آرامش از درون شما سرچشمه گرفته و بر کل زندگی شما حاکم شده است.

آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که چه کسانی می توانند شما را به شدت عصبانی کنند؟ دوستانتان؟ –همسرتان؟- والدینتان؟-فرزندانتان؟- یا.....؟

   بعضی افراد با یک حرکت یا یک جمله ی ساده می توانند شما را به شدت عصبانی کنند، طوری که کنترل خود را از دست بدهید. در صورتی که اگر همین کار را کس دیگری با شما بکند اصلا" واکنشی انجام نمی دهید و ساده از کنار آن می گذرید.

شما، از کسانی که شما را به شدت عصبانی می کنند باید تشکر کنید زیرا آنها به شما یاد آوری می کنند که هنوز آرامش خود را به طور کامل به دست نیاورده اید و بر خود مسلط نیستید.

در اینجا به یک جمله تاکیدی اشاره می کنم که در چنین مواقعی کاربرد مفیدی دارد:

(به جای این حالت می توانم آرامش را انتخاب کنم.) این جمله را قبل از عصبانیت،به خود یاد آوری کنید.

این جمله می تواند به عنوان یک عامل باز دارنده عمل کند و محیط اطراف را درنظرتان متحول نماید.

دوستی می گفت:روزی با پسرم به رستوران رفته بودیم.در رستوران، پسرم با چند نفر در گیر شد و دندانهایش آسیب دید. من سعی کردم در آن شرایط، آرامش خودم را حفظ کنم و او را از رستوران بیرون ببرم.ناگهان یادم آمد که دوست دندانپزشکی دارم که او می تواند به ما کمک کند. بی درنگ به سراغ او رفتیم و او پسرم را معالجه کرد. در ادامه می گوید:اگر من،درآن شرایط آرامش خودم را حفظ نکرده بودم ممکن بود به یاد این دوست نمی افتادم و یا اشتباهی مرتکب می شدم که نتیجه اش معلوم نبود.

تمرین:

جمله ی تاکیدی بالا را بنویسید و در چند جا نصب کنید که همیشه جلوی چشمانتان باشد.

لحظه هایی از روز،در جای خلوتی قدم بزنید یا در مکان ساکتی بنشینید و دور از فضای شلوغ اطراف،با خدای خود خلوت کنید ( همه چیز را رها کنید و به خدا بسپارید.) در این لحظات است که در خلوت عشق خدا،می توانید آرامش بیشتری را به دست آورید.

همیشه و در همه حال،این احساس را داشته باشید که خدا با شماست. داشتن این احساس شگرف، آرامش و اعتماد به نفس شما را در کارهایتان تقویت می کند.

الا بذ کرالله تطمئن القلوب  ( با یاد خدا، دلها آرامش پیدا می کنند)

ادامه دارد.......