چگونه به آرزوهایمان برسیم (1)

 

قسمت بیست وششم       چگونه به آرزوهایمان برسیم (1)

 

برای تحقق آرزو،هرکس روشی دارد و به شیوه ای خاص عمل می کند.رسیدن به آرزوها نهایت تلاش و هدف انسانها در زندگی است..گرچه آرزوهای انسا ن پایان ناپذیر است و تا دم مرگ با اوست.داشتن آرزو و دنبال کردن آن نشانه زندگی است.کسی که آرمان و آرزویی در سر دارد،بی وقفه برای دستیابی به آن تلاش می کند و حاصل این تلاشها،باعث پیشرفت بشر می شود.کسانی که آرزو و هدفی را در زندگی دنبال نمی کنند،زندگیشان خالی از هیجان،تحرک و امید است و زندگی برای این افراد،مفهومی ندارد.

تمام مطالبی که تاکنون برای تحقق اهداف گفته شده است،با وجود گوناگونی، از یک ساختار کلی تبعیت می کنند.این ساختار کلی مانند بزرگراهی است که از یک مبدا آغاز می شود و در طول مسیر،راههای فرعی از آن منشعب می شوند.راه اصلی این است که به فرض،وقتی شما چیزی را می خواهید بسازید یا اختراع کنید،در وهله ی اول،یک نقشه و طرح کلی از آن را در ذهن خود مجسم می کنید یا بهتر بگویم،قبل از این که این ایده بخواهد قابل مشاهده شود و شکل مادی به خود بگیرد،شما آن را در عالم خیال می بینید.وقتی که این شکل در ذهن شما ترسیم شد،می توانید نقشه ای از آنچه در ذهن خود دارید ترسیم می کنید و از این پس،هنگامی که این نقشه را در اختیار یک سازنده قرار دهید او می تواند بر اساس آن نقشه،آنچه را که در ذهن شما می گذشته برایتان بسازد و به آن عینیت بخشد.

این روند،دقیقاّ مانند اعمالی است که یک طراح برای کشیدن نقشه ساختمان انجام می دهد وپس از تهیه نقشه،آن را در اختیار یک معمار می گذارد تا بسازد و این پروسه ای است که باید برای انجام هر کار علمی طی شود.این رویه،فصل مشترک میان تمام راههایی است که برای تحقق آرزو باید طی شود و من از آن به نام بزرگراه یاد کرده ام.

برای رسیدن به اهدافتان شما نیازمند یک نقشه ذهنی هستید.نقشه ذهنی همان کاری است که ضمیر آگاه شما انجام می دهد تا رویایی را در سر بپرورانید وبه صورت همان نقشه ساختمان در ذهن خود مجسم کنید.اگر چنین رویایی در ذهن پرورده نشود و نقشه ی آن در ذهن ترسیم نشود،ضمیر باطن شما نقشه ای ندارد که بر اساس آن، خواسته شما را تامین نماید.وقتی این نقشه در ذهن آماده شد و به مرحله باور رسید این طرح در ضمیر باطن فیلمبرداری و ذخیره می شود و در موقعیت مناسب به مرحله اجرا گذاشته می شود.ضمیر باطن در این مرحله ،کار معمار(یعنی پیاده کردن نقشه) را انجام می دهد.

اگر شما نقشه ای در ذهن نداشته باشید، معمار (ضمیر باطن ) الگویی برای ساختن ساختمان مورد نظر شما نخواهد داشت و اگر این مهم را به دست و سلیقه ی معمار بسپارید ممکن است ساختمانی برای شما بسازد که با خواست و سلیقه شما در تعارض باشد. از اینجاست که اهمیت تجسم و برنامه ریزی ذهنی مشخص می شود.

آرزو و خواست ما،نقشه ایست که ما در ذهن خود ترسیم می کنیم و آن چیزی جز نیازهای قلبی ما نیست که برای هر شخص در سنین مختلف متفاوت است.اگر ما به صورت آگاهانه،به هر دلیلی موفق به تهیه این نقشه نشویم،معمار (ضمیر باطن)با استفاده از اطلاعات ذخیره شده قبلی این ساختمان را برای ما می سازد.

ضمیر آگاه،این تمایلات را طبق معمول به ضمیر باطن می سپارد و این انتقال بیشتر در حالت رویا گونه صورت می گیرد و همین امر باعث می شود که آن را در طبقه بندی آرزوها بایگانی نماید اما این اطلاعات،هرگز به بایگانی راکد فرستاده نمی شود.از آنجا که ضمیر باطن را عقل کل به شمار می آوریم،این امید وجود دارد که در فرصت مناسب بتواند ما را به آرزویمان برساند.

فعالیتهای اساسی شما در زندگی،زمانی ثمربخش خواهد بود که هر لحظه از کاری که می کنید لذت ببرید و لحظه های زندگی خود رااز افکار خوب و خوش و امیدوارکننده به همراه سلامتی و نشاط سرشارنمایید و این اعمال سبب می شود آرزوهایتان در ضمیرباطن به روی صحنه بیاید.به روی صحنه آوردن آرزو ها به این معنی است که با فعال نگاه داشتن آرزوها،از بایگانی شدن آنها جلوگیری کنیم تا زودتر شاهد تحقق آنها باشیم.

همیشه در حال طرح نقشه های جدید باشید و با عزم و اراده قوی- دلی شاد و خُلقی خوش ،طرحهای نو بریزید.این امر به مثابه آن است که ضمیر باطن(ضمیر نا آگاه)از افکار شما تبعیت کند و مجال نداشته باشد بدون اراده شما وارد عمل شود.

حافظ می فرماید:

بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم

فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم

اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد

من وساقی به هم سازیم و بنیادش بر اندازیم

ضمیر باطن شما از فعالیت و تلاشهایتان غافل نمی ماند و آنچه را به وی بسپارید با خوشدلی انجام خواهد داد و نقشه و آرزوهایتان را عملی خواهد کرد.

با استفاده از کتاب قدرت فکر-دکتر ژوزف مورفی – با تغییرات