در آغوش خوشبختی

راه های رسیدن به موفقیت

در آغوش خوشبختی

راه های رسیدن به موفقیت

قسمت دوم شخصیت برترانسان

قسمت دوم                شخصیت برترانسان

 

بیشتر مردم موفقیت های خود را با معیارهای ظاهری می سنجند و تصور میکنند با رعایت  این استانداردها میتوانند پیروز و موفق شوند. حال آنکه موفقیت پیش از آنکه بتواند واقعیت عینی یابد، می بایستی در عرصۀ ذهن آفریده شود. از این رو برای ساختن یک زندگی کامیاب، باید به باز سازی کامل شخصیت و افزایش توان روحی پرداخت و آن را بر پایه ای محکم و استوار بنا کرد. پس قبل از هرچیز باید بدانیم کمال فردی چیست؟

کمال فردی – از نظر لغوی کمال به مفهوم برخاستن و بالا آمدن است. آنچه باعث می شود که گرمای تنور درعمق نان تأ ثیر بگذارد و برشته شود مادۀ سحر آمیز مایۀ خمیر است. همۀ ما ذاتاً موجوداتی برتریم. فقط باید با بکار بستن یک سری اصول و قواعد، از سطح بگذریم و به ژرفای وجود خویش نفوذ کنیم و با دستیابی به این گنجینۀ خدا دادی، والاترین جنبه های وجودمان را که در اندرون یکا یک ما نهفته است آشکار و شکوفا کنیم.

برای دستیابی به موفقیت های همه جانبه در زندگی، باید به دو چیز ضروری و حیاتی دست یافت:

1- توفیق درکارو حرفه، که همه برای آن اهمیتی خاص قائلند زیرا انسان موجودی هدف دار است و به طور غریزی به دنبال پیشرفت و موفقیت می رود.

2- رابطۀ عادلانه و معقول با خود، خانواده، مردم و پروردگار.

اغلب درزندگی با این تجربه روبه رو می شویم که بعضی از افراد، برای رسیدن به موفقیت های بیشتر، دیگر مجالی برای  پرداختن به خود نمی یابند و وقت کافی برای خانواده و دوستان نمی گذارند. در نتیجه، چنین افرادی با برهم زدن تعادل و توازن زندگی خود، ازتوفیق و پیشرفت های خویش هم لذتی نمی برند. شماری از مردم هم پس از آنکه دوران جوانی را پشت سر می گذارند و بسیاری از فرصتها را از دست می دهند، به اشتباهات گذشتۀ خود واقف می شوند و در نتیجه به این فکر می افتند که باید برای خود هم وقت بگذارند تا بتوانند روابط خود را با اطرافیانشان بهبود بخشند و روابط اجتماعی و معنوی خود را ارتقاء دهند. اما چون هرگز به چنین کارهائی نپرداخته اند، مهارت لازم را هم برای انجام آن ندارند.

رابی کوشنرمیگوید: هرگزدیده نشده که کسی درواپسین دم حیات خود آرزو کند پُست بالاتر، خانۀ بزرگتریا دارائی بیشتری داشته باشد. اغلب آرزو میکنند که ای کاش فرصتی داشتند تا روابطشان را با دیگران بهبود ببخشند و اندکی بیشتربه خودشان برسند.

عده ای می پرسند، "هدف از زندگی چیست؟"  اگر به طور همزمان به موفقیت در حرفه و رابطه های خود درتمام سطوح بنگریم، می توانیم پاسخ مناسب را بیابیم.

موریس ماسی می گوید: " اگر با استفاده از نیروی تخیل، برهلیکوپتری سوارشویم و عملکرد خود را از بالا ببینیم، می توانیم متوجه کاستی های خود بشویم."

برای رسیدن به احساس تعادل، آرامش و رضایت خاطر، درمی یابیم که موفقیت درعرصۀ کار و تلاش فقط یک روی سکه است. روی دیگرآن را مراقبت ازخویش، رسیدن به خانواده، بودن در میان مردم و کمک به آنها و سرانجام ارتباط شایسته با خالق تشکیل می دهد. اگربیش ازحد به یکی از این دو قطب نزدیک شویم، یکی را قربانی دیگری کرده ایم. درنتیجه، حتی اگر تمام عمر را به سختکوشی و تلاش بپردازیم، حاصلی جز شکست و ناکامی به دست نخواهد آمد. ظریفی می گفت، اگر درنقطه ای ایستاده باشیم و مثلاً کسی به ما بگوید شما اگر ده قدم جلوتربروید به گنج می رسید. حال اگرما یازده قدم برداریم دیگر به گنج نخواهیم رسید زیرا آنرا پشت سر گذاشته ایم.

موضوع بعد: الگوهای موفق

---------- ----------------------

با استفاده از کتاب سیری درکمال فردی- نوشتۀ دکتر کنت بلانکارد- ترجمۀ محمد رضا آل یاسین با تغییرات لازم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد