در آغوش خوشبختی

راه های رسیدن به موفقیت

در آغوش خوشبختی

راه های رسیدن به موفقیت

قسمت یازدهم: پنج گام اساسی برای هدف گذاری مؤثر

 قسمت یازدهم:   

پنج گام اساسی برای هدف گذاری مؤثر

این مدل شما را یاری می کند تا اهداف خود را به نحوی تعیین کنید که تردیدی در رسیدن به آنها نداشته باشید.

1 – اهداف خود را دقیق و روشن بیان کنید.

اگر قصد دارید اهداف ماه آینده یا شش ماه آینده یا سال آیندۀ خود را تعیین کنید، باید آنها را صریح و روشن بیان کنید. کافی نیست که مثلاَ بگوئید: " می خواهم در شش ماه آینده پیشرفت کنم. " بستر این پیشرفت در کدام زمینه است؟.....

اهداف به شما این فرصت را می دهد که بتوانید میزان پیشرفت خود را به خوبی بسنجید و حساب امتیازات خود را نگاهدارید. هرچه به شرح جزئیات بیشتر بپردازید، پیشرفت به سوی هدف را عملی تر کرده اید. اگر من بگویم که قصد دارم کتابی را بنویسم ، هدف مهمی را مطرح کرده ام. در این زمینه تعیین موضوع کتاب و جزئیات آن و نیز تعیین زمانی که باید آن را به پایان برسانم از ضرورتهای این تصمیم است.

2- انگیزۀ هدفهایتان را مشخص کنید.

تنها اهدافی قابل دسترسی هستند که انگیزه برای رسیدن به آنها وجود داشته باشد. انگیزه، نیروی محرکۀ لازم را برای رسیدن به این هدفها پدید می آورد. بعضی از اهداف مانند اهداف ورزشی، در خود شور و هیجان دارند. اما در برخی از اهداف مانند کاهش وزن، هیچگونه انگیزه ای وجود ندارد. در چنین مواقعی است که باید برای خود پاداشی در نظر بگیرید تا به وسیلۀ آن کشش لازم در شما ایجاد شود. مثلاً بگوئید، اگر توانستم وزنم را به میزان دلخواه کاهش دهم، به عنوان پاداش چند روز به مرخصی می روم.

3- در انتخاب هدفها واقع بین باشید.

اهدافی را برای خود در نظر بگیرید که دستیابی به آنها برایتان امکان پذیر باشد. مثلاً اگر در زمینۀ فروش فعالیت می کنید و هدفی را برای خود تعیین می کنید که موفق ترین فروشندگان هم تا کنون به آن نرسیده اند، در انتخاب هدف واقع بین نیستید.

بهترین الگو برای یک هدف واقع بینانه آن است که نه تنها آسان به دست نیاید بلکه نسبتاً مشکل هم باشد تا هم کشش لازم را ایجاد کند و هم از حدّ توانائی شخص هم خارج نباشد.

4- هدف عمده و اساسی زندگی خود را تعیین کنید.

شما نباید برای هر مورد کوچک در زندگی خود هدف تعیین کنید.بلکه باید تمام افکار خود را بر چند هدف عمده در زندگی متمرکزنمائید.اگرتعداد هدفهایتان زیاد شود باید فقط آنهائی را که تأثیر حیاتی در زندگی شما دارند برگزینید به طوری که در پایان سال وقتی به راهی  که برای رسیدن به آنها طی کرده اید می نگرید احساس رضایت کنید. اگر هدفهای کوچک و بزرگ زیادی را در پیش رو داشته باشید در نیمه های راه درمانده و ناتوان می شوید و از ادامۀ کار باز می مانید. به یاد داشته باشید که توان هر کس محدود است و هدفهای بیشمار نیاز به نیروی بی پایان دارد که در کسی چنین نیروئی وجود ندارد.

یکی از تفاوتهای عمده ای که بین افراد پرتوان و معمولی وجود دارد این است که آنها ازمیان خروارها هدف، فقط چند تای آن را انتخاب می کنند و برای تحقق آنها تلاش می کنند تا به آنها برسند.

5- هدفها باید قابل پیگیری باشند.

هدفهائی را انتخاب کنید که بتوانید پیشرفت به سوی آنها را به طور دقیق و اصولی پیگیری کنید. بنابر این اگر قصد دارید وزن خود را کاهش دهید باید نمودار یا جدولی را تهیه کنید که بتواند روند کاهش وزنتان را در مدت زمان مشخص به شما نشان دهد. اهمیت این موضوع در این است که اگر زمانی از مسیر هدفتان خارج شدید پیش از آنکه فرصت را از دست بدهید به شما هشدار میدهد که در وضع خود تجدید نظر کنید.

وقتی هدفی را انتخاب می کنید باید با استفاده از یک جدول زمان بندی، مدام آن را بررسی کنید و از آخرین وضعیت خود مطلع شوید. اگر پیشرفتی به سوی هدف مشاهده کنید احساس خرسندی و رضایت می کنید و خود به خود به ادامۀ راه ترغیب می شوید. هرگاه هم که به بیراهه بروید به کمک آن می توانید به مسیر اصلی باز گردید.

     موضوع بعد:قدرت نیروی تخیل برای دست یابی سریع به هدف

----------------------------------------------------------------------------------------------

  با استفاده از کتاب سیری درکمال فردی- نوشتۀ دکتر کنت بلانکارد با تغییرات لازم

قسمت دهم راه میانبر به سوی کمال فردی

 

قسمت دهم       راه میانبر به سوی کمال

--------------------------------------------------------------------------------------

گفتیم ، که پرۀ اول گردونۀ کمال همان عبارت یا جمله ای است که مفهوم رسالت شما را در بر دارد و مسیر این گردونه را تعیین می کند. پرۀ دوم هم به ارزشها اختصاص دارد و نیروی مورد نیاز به سوی کمال فردی تأمین میکند و پرۀ سوم، یعنی اهداف، که به عنوان ایستگاههای بین راه تعبیر می شوند که در این بخش از آنها سخن می گوئیم. اهدافی که با ارزشها و رسالت ما همسو و سازگار باشند.

هر تلاش و کوششی حاصل توجه به هدفی شور انگیز است. اما این مشعل اشتیاق تا زمانی فروزان می ماند و راه را برای کار و تلاش روشن می کند که یک جدول زمان بندی شده برای میزان سنجش پیشرفت و پیگیری اهداف وجود داشته باشد.

اگر شما به عنوان یک قهرمان پرش، در مسابقات المپیک شرکت کنید و کسی وجود نداشته باشد که میزان پرش شما را بسنجد، چه احساسی خواهید داشت؟ انسان برای پیگیری هر هدفی، مایل است که میزان پیشرفت و حساب امتیاز خود را بداند.

در هنگام کار یا سایر مقاطع زندگی، افراد با ذوق و شوق روی خط پرتاب می ایستند تا توپ را به سوی هدف نشانه روند، اما چون به انتهای خط می نگرند و هدفی نمی بینند، شور و شوقشان فروکش می کند و ناکام و سرخورده می شوند. البته آنها می توانند توپ را روی خط بازی رها کنند اما نباید انتظار داشت که به هیجان بیایند یا واکنش خوبی داشته باشند زیرا نتیجۀ کارشان هیچ است.

خلاصۀ کلام، لازمۀ تلاش و فعالیت، انگیزه است و برای حراست از آن باید همواره از وضعیت پیشین عملکرد خود با خبر باشیم.

در بخش بعد با گامهای اساسی هدف گذاری آشنا می شویم.

موضوع بعد: پنج گام اساسی برای هدف گذاری مؤثر

  -------------------------------------------------------------------------------------------------------

  با استفاده از کتاب سیری درکمال فردی- نوشتۀ دکتر کنت بلانکارد با تغییرات لازم

قسمت نهم تمرین

 

قسمت نهم     تمرین

-------------------------------------------------------------------------------------- 

اکنون به ارزشهای خود بیندیشید و ببینید که بیشترین وسیله رضایت و خشنودی شما کدام است و با رعایت چه قواعدی به این ارزشها جامۀ عمل خواهید پوشاند. بیست مورد از ارزشهای خود را تعیین کنید. اگر اجرای آنها به پول نیاز دارد، در برابر آن علامت $ بگذارید و اگر دراجرای آن به همکاری دیگران نیاز دارید علامت( پی) بگذارید. تاریخ آخرین باری را که این ارزشها را بکار گفته اید در مقابل آن بگذارید.

ارزشهائی را که از اهمیت بیشتری برخوردار است انتخاب کنید. برای مثال اگر عشق در برابر درستکاری قرار گیرد، کدام یک برنده می شود؟ اگر تندرستی در برابر موفقیت قرار گیرد چه؟ به این ترتیب رقابت کوچکی را بین تمام ارزشهای مورد علاقۀ خود ایجاد کنید. حال ببینید در دور اول کدام یک را انتخاب می کنید. در این دور، تعداد ارزشهایتان از بیست مورد به ده مورد کاهش می یابد. سپس رقابت دیگری را بین ارزشهای خود ایجاد کنید و آنها را به سه تا پنج ارزش کاهش دهید. باید مطمئن باشید که این ارزشها با رسالت شما در زندگی کاملاً مطابقت دارد. در غیر این صورت، معیارهای شما با رسالتی که بر دوش گرفته اید در تعارض خواهد بود و حاصلی جز تباهی نخواهد داشت.

حال ارزشهای باقیمانده را به گردونۀ کمال خود منتقل کنید تا نیروی مورد نیاز آن برای حرکت به کمال فردی تأمین شود.

موضوع بعد: راه میانبر به سوی کمال فردی

 --------------------------------------------

      با استفاده از کتاب سیری درکمال فردی- نوشتۀ دکتر کنت بلانکارد با تغییرات لازم