در آغوش خوشبختی

راه های رسیدن به موفقیت

در آغوش خوشبختی

راه های رسیدن به موفقیت

آیا پولدار شدن هدف است؟(1)

قسمت چهل و هفتم            آیا پولدار شدن هدف است؟(1)

                                    -------------------------------------------

اگر در زندگی مشکلات مادی دارید و هنوز نتوانسته اید میان ضمیر آگاه و ضمیر باطن خود صلح وسازش برقرار کنید و به آنچه دارید قانع نیستید،و در طلب مال و ثروت بیشتری هستید،  معنی اش این است که هنوز موفق نشده اید تعارض باطنی خود را از بین ببرید.

حتماً شما هم به افرادی برخورد کرده اید که با صرف چند ساعت وقت در هفته،پول کلانی در می آورند و همه را به شگفتی وا می دارند.

شاید یکی از راههای امرار معاش،زحمت کشیدن و عرق ریختن باشد ولی به نظر اندیشمندان، بهترین روش، داشتن عشق و علاقۀ باطنی به کاری است که انجام می دهید.این روش ،سخت ترین کارها را در نظر ،آسان می کند.کار را با شادی و شور و شوق انجام دهید،آنگاه متوجه می شوید که چگونه دشوار ترین کارها،به صورت شیرین ترین و نشاط انگیزترین کارها در خواهد آمد!

دکتر مورفی می گوید : من مردی را می شناسم که مدیر یکی از موسسات صنعتی لس آنجلس بود وچندین سال پیش(حدود 30 سال)سالانه 75000 دلار درآمد داشت.او برایم تعریف می کرد که سال گذشته 9 ماه را به گردش به دور دنیا پرداخته و از موسسۀ تحت سرپرستی اش دور بوده است.به قول خودش،در غیاب او آب هم از آب تکان نخورده است.وقتی علّت را جویا شدم گفت، در موسسۀ ما افرادی هستند که هفته ای 100 دلار حقوق می گیرند و خیلی هم بهتر از من کارها را انجام می دهند و اگر موسسه را به آنها بدهم،خیلی بهتر از من آنجا را اداره می کنند، امّا تنها چیزی که باعث می شود آنها در جا بزنند فقدان حسّ جاه طلبی و افکار مبتکرنه است که از اعماق ضمیر باطن شرچشمه می گیرد.

ایدۀ ثروت، یک اندیشۀ باطنی است که از ضمیر شخص، سرچشمه می گیرد. هیچکس با گفتن این جملات که(من میلیونر می شوم) یا (من پولدار می شوم) میلیونر و پولدار نخواهد شد.شما هنگامی به گنجینه ثروت، دست خواهید یافت که ایدۀ آنرا در ذهن خود تصویر کنید و به عبارتی، روحتان را غنی سازید.مشکل بسیاری از مردم این است که در هنگام فقر و تنگدستی و یا از دست دادن شغل و مقام،از امکانات نامرئی خود استفاده نمی کنند. این همان قدرت لایزال ضمیر باطن است که در دوران سختی،به یاری انسان در مانده خواهد آمد، مشروط بر آنکه شخص بتواند از این گنجینۀ فنا ناپذیر،به موقع استفاده کند.

انسان برای سختی کشدن و فقر و بدبختی آفریده نشده است. هرکس باید از ثمرۀ اندیشۀ خود بهرۀ مادّی ببرد و به قدر امکان در رفاه و آسایش زندگی کند.پس،از همین الآن افکار منفی و مخرّب را از ذهن خود دور کنید تا ضمن به دست آوردن سلامت و تعادل روانی،شایستگی انسان بودن خود را به اثبات برسانید.

ادامه دارد.....

چند جملۀ تاکیدی

قسمت چهل و ششم          چند جملۀ تاکیدی

 

غرض از نوشتن این بخش این است که عبارتهای تاکیدی را در یک مقاله مستقل جمع آوری کنم که به آسانی در دسترس شما خوانندگان عزیز قرار گیرد.

                                    -------------------------------------

* من به نیروی سرشارضمیر باطنم ایمان دارم.این حقّ من است که خوشبخت- شاد- سالم و در رفاه باشم.من پول را دوست دارم وبه راحتی آن را به دست می آورم.

* من ارزش استعدادهای خودم را می دانم و با بهره گیری از آنها،زندگی شرافتمندانه ای خواهم داشت و همیشه پولدار خواهم بود.

* ای خرد لایتناهی،راهِ سعادتم را به من نشان بده و اگر قرار است من کاری در این راه بکنم آن را بر من آشکار کن.

* ای جانِ لایتناهی،راه را برای رزق و روزیِ بی درنگِ من بگشا.بگذار حقّ الهی من چون بهمنی عظیم به سویم سرازیر شود و با رهنمودی مشخص هدایتم کن تا اگر لازم است کاری انجام دهم،بدانم آن کار چیست.

* در ذهن الهی فقط تکمیل و کمال هست،پس خواسته های من به انجام خواهد رسید.

* ای جان لایتناهی،راه ظهور طرح الهی زندگیم را بر من بگشا و بگذار هم اکنون نبوغ درونم عیان شود و آن طرح رابه طور کامل به چشم ببینم.

* خیر و خوشی بیکران من،هم اکنون از چهار جهت به سویم می آید.

 * الوهیت باطنم بیدار شده تا هم اکنون تقدیرم را به انجام برساند.

* اکنون هزاران هزار نیکی از هزاران هزار راه به سویم می آید.

* سنجهایم را بر هم می کوبم و در وجد و طربم زیرا خداوند،پیشاپیش من در حرکت است و راههایم را هموار و آسان میکند تا کامیاب شوم.

* با آگاهی از خیر و صلاح خویش،فرصتهای بی پایان را درو می کنم.

* در ساحت معنویت رقابت وجود ندارد.آنچه حق من باشد در پرتو عنایت الهی،به من عطا می شود.

* من،اکنون هم آهنگ و موزونم ومانند مغناطیس،آنچه را که حق الهی من است به سوی خود جذب می کنم، چون من از خدا قدرت می گیرم.

* من در فرآیندِ دگرگونی مثبت قرار دارم.

* من جسمی شاد و سالم دارم.

* من خودم را دوست دارم و تایید میکنم.

* من به فرآیند زندگی اعتماد دارم ومی دانم والاترین موهبتها را برایم به ارمغان می آورد.

* من در آرامشم و همه چیز نیکوست.من موجودی شگفت انگیزم.

* درونم همواره سرشار از آرامش و هماهنگی است.همه چیز عالی است.

                                   ------------------------------------

در آینده،بازهم عبارتهای تاکیدی دیگری برایتان خواهم نوشت.

 

 

 

بدبینی و مضرّات آن(2)

قسمت چهل و پنج       بدبینی و مضرّات آن(2)


در بخش قبل گفتیم ،افراد بدبین هرجا که قدم بگذارند غم و اندوه می آفرینند.هیچکس علاقمند نیست با آنان سخن بگوید زیرا با کلامشان یاس و نا امیدی را به دیگران منتقل می کنند و هر قدرکه سنشان افزایش یابد،توازن روحیشان را بیشتر از دست می دهند.

گاهی اندوه و ناخشنودی یک فرد،به دیگر افراد خانواده هم سرایت می کند.اینگونه افراد با اطرافیانشان بد رفتاری می کنند و نه تنها خودشان از زندگی لذّت نمی برند بلکه مانع بزرگی بر سر راه خوشبختی و سعادت دیگران هستند.

علامت دیگر بدبینی ،عیبجوئی و انتقاد از دیگران است.اشخاصی هستند که گذشت و بزرگواری برایشان مفهومی ندارد.تنها می خواهند معایب دیگران را جستجو وکشف کنند و اصرار دارند این معایب را برای دیگران هم بازگو نمایند.تحسین و قدردانی بر زبانشان جاری نمی شود و نمی خواهند مزایا و برتری اطرافیانشان را بپذیرند.

انتقاد و بدگوئی از دیگران و ذکر بدبختی هائی که براثر اشتباه به سر دیگران آمده و یا فقط معایب و بدیهای دیگران را دیدن،یکی از عادتهای زشت و نکوهیده است که ارزشهای راوی را به شدّت کاهش می دهد و او را در نظر شنونده ،خوار و بی مقدار می نماید.

سعی کنید هیچگاه به دنبال کشف عیوب دیگران نباشید بلکه تلاش کنید تا جنبه های مثبت وقابل تحسین دیگران را پیدا کنید و از آنها درس بیاموزید.بد گوئی از دیگران و انتقاد و تمسخرهای کینه توزانه،عادت زشت و مهلکی است که راه جهنم را برای گویندۀ آن هموار می کند.این عادت مانند کرمی که درون میوه را می خورد و ظاهر آن را باقی می گذارد،به جان شخص می افتد و او را از درون متلاشی می کند.

همه مردم،افراد با نشاط و خیر خواه را دوست دارند.دنیا،امرسون – شکسپیر- سعدی – حافظ- مولوی – انیشتین- بوعلی سینا – فردوسی – پاستور و دیگر خدمتگزاران جامعۀ بشریت را دوست دارد.پس بهتر است به جای پُرگوئی و افسوس بر اشتباهات دیگران،به فکر ترقی،تعالی و کمال معنوی خویش باشیم.توجه به نیکی و زیبائی به جای دیدن بدی و زشتی- جستجوی اصالت و پاکی به جای بد جنسی و آلودگی- دلبستگی به ذوق و نشاط به جای غم و اندوه و دیدن نور به جای فرو رفتن در تاریکی و ظلمت کاری بسیار آسان است.چشم خود را بر روی چیزهای نشاط آور باز کنید آنگاه می بینید که بدشانسی مفهومی ندارد و ظرف مدّت کوتاهی،نیکبختی ،چهرۀ زیبایش را از پس ایام به شما نشان خواهد داد.

کسی که دارای سجایای اخلاقی برجسته است به خود اجازۀ تفکر و گفتار منفی را نمی دهد .هرگز نمی گوید نمی توانم چون ناامیدی و تسلیم در برابر حوادث را نمی شناسد.پیش می رود و تلاش می کند تا پیروز شود.

ایمان و اعتقاد کامل،زاییدۀ خوشبینی و نظم در زندگی است.روح متوازن هرگز در انتظار بدی نیست و امیدوار است با خیر و نیکی روبرو شود چون می داند نیکی یک حقیقت ابدی است.خداوند همه چیز را نیک و خیر آفریده و هرچیز متضاد آن رنگ و بوی الهی ندارد.( به قسمت 3 خیر و شر مراجعه کنید)

بحریست بحر عشق که هیچش کناره نیست       آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست

آن دم که دل به عشق دهی، خوش دمی بود       در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست